عشق بيداد من
باختن يعني لحظه عشق
جان سرزمين يعني يعني
زندگي پاک من عشق ليلي و
قمار مجنون
در عشق يعني ... شدن
ساختن عشق
دل يعني
كلبه سوختن
يعني و
عشق ساختن
من عشق
فرداي يعني
كودك بودنت
يعني هستی
عشق من
به تو عادت کرده بودم
ای به من نزدیک تر از من
ای حضورم از تو تازه
ای نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگی به شبنم
مثل عاشقی به غربت
مثل مجروحی به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه های من بی تو
تجربه کردن مرگه
زندگی کردن بی تو
من که در گریزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گریه شب
به تو حجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
خونه لبریز سکوته
خونه از خاطره خالی
من پر از میل زوالم
عشق من تو در چه حالی
دوستان گلم نظربذارید مرسی
حس خوبیه ...
به خودت میای میبینی ،
به کسی که رهات کرده و بدجور بهت ظلم کرده ..
دیگه نه نیازی داری..
نه احساسی........
ولی اون ...
داره از بی تو بودن میمیره .......
مـــن ... تـــــو ... مـــا ...
يادت هست ؟؟؟ تمام شد ... حــالا ... تــــو ... او ... شــــما ... مــن هم به ســلامــت ...........
معنای عشق |
||
عشق يعني حسرتي دريك نگاه بشنواين التماسرو |
هر چه کردم نشوم از تو جدا بدتر شد از دل مانرود مهر و وفا بدتر شد
مثلا" خواستم اینبار موقر باشم وبه جای "تو "بگویم که "شما "بدتر شد
این متانت به دل سنگ تو تاثیر نکرد بلکه برعکس فقط رابطه ها بدتر شد
آسمان وقت قرار من و تو ابری بود تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر شد
چاره دارو ودوا نیست که حال بد من بی تو با خوردن دارو ودوا بدتر شد
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر شد
----------------------------------------------------------------------------------------------------- من عاشقش بودم ولی اون نبود من هنوز دلتنگشم ولی اون نیست من تا ابد دوسش دارم ولی میدونم که اون هیچ وقت دوسم نداشت من هنوم هر شب خوابشو میبینم ولی میدونم اون حتی حاضر نیست توی خواب منو ببینه من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است میروم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش گرچه تو زودتر از من میروی آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را ----------------------------------------------------------------------------------------------------
ستاره یکی از اون ستاره های خیلی قشنگ و فروزان نظرت رو به
خودش جلب می کنه.
بعد از اون شب هر شب سرت رو بلند می کنی و اون ستاره رو اونقدر تماشا
می کنی تا بالاخره به خواب می ری.
اما یک شب که سرت رو رو به آسمون بلند میکنی دیگه هیچ اثری از
اون ستاره نیست
اون موقعی است که تموم غمای دنیا
هری میریزه تو دلت.
بعد از اون شب تا مدتها دیگه سرت رو رو به آسمون بلند نمی کنی.
تا بالاخره بعد از مدتها می فهمی با رفتن اون ستاره باز هم زنده ای..
باز هم زندگی می کنی..نفس می کشی و
دنیای پیرامونت هنوز وجود داره.پس دلیلی نداره که نخوای به اون میلیونها میلیون
ستاره دیگه نگاه نکنی.
بعد از اون تصمیم هر شب می ری و یکی از اون ستا ره های خیلی
قشنگ رو تماشا میکنی و باز هم یه شب می ری و
میبینی اثری از اون ستاره نیست.
اما دیگه مثل دفعه قبل نا امید نمی شی و باز می ری سراغ
یه ستاره زیبای دیگه
همشون می رن تا اینکه نوبت می رسه به آخرین ستاره ای
که توی آسمون وجود داره.
دلتنگ تر از آن که دلم را بشکانی
من آمده ام یا نشود یا نتوانی من آمده ام تا که به چشم تو بدوزم چشم های شکست خورده ی رویای جوانی تنهایی و دل تنگی هایتان را پیشفروش نکنید فصلاش که برسد به قیمت میخرند !! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * من و این داغ در تکرار مانده / من و این عشق بیدار مانده مپرس از من چرا دلتنگ هستم / دلم بین در و دیوار مانده * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست / گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * من وجودم به تو مدیون و دلم مامن توست / آرزویم نظری روی تو و دیدن توست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * به نام خدائی که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بیا باران را دعوت کنیم ، به جشن دلتنگی رازقی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تمام خنده هایم را نذر کرده ام * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * یه حساب تو دلتنگی هات برام باز کن شاید برنده کل دلتنگی هات شدم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اگه دلتنگ باشی تو ، مثل بارون شروع میشم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * از چه دلتنگ شدی !؟ دلخوشی ها کم نیست ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تو این دنیا تو این عالم / میون این همه آدم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلتنگم و دیدار تو درمان من است / بی رنگ رخت زمانه زندان من است * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * سلام بهونه قشنگ من برای زندگی / آره بازم منم همون بهونه همیشگی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلتنگ دیدار تو ام / ای ماه شهر آرای من * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بی حوصله ام * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * شبی باران ، شبی آتش ، شبی آیینه و سنگم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * من آن ابرم که میخواهد ببارد / دل تنگم هوتی گریه دارد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلتنگی هایم را به بند میکشم شاید روزی لایق گریبانت شوند !! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اگر دلتنگی کم آوردی غصه نخور! من به جای هر دویمان دلتنگتم!!!
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل / تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !
من اگر دور ز تو هستم و دلتنگ شدم / با صدای خوش تو غرق در آهنگ شدم
زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ
شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید
فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی
و رفتی ، بی آنکه نباشی
بیا دوباره عادت کنیم ، به بغض غریبانه عاشقی
تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت ، دلتنگی ام را به باد می سپارد
که با هر قطره اشکت ، منم که زیر رو رو میشم
همیشه ساده رنجیدی ، همیشه سخت بخشیدی
تورو میبخشم این لحظه ، شاید بازم منو دیدی
حال دل از من نمیپرسی چرا حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست
بهتر ببین !
ببین من دل به کی دادم / به اون کس که نمیخوادم
دلم شیشه دلش سنگه / واسه سنگه دلم تنگه
بر هیچ تنی مباد و بر هیچ دلی / آنچه از غم هجران تو بر جان من است
فدایه مهربونیات چه میکنی با سرنوشت / دلم برات تنگ شده بود این نامه و واست نوشت
ای چشم های روشنت / آیینه ی فردای من
دست خودم نیست
کمی دلتنگ فردایم
فردایی
که تومی آیی
شاید
من نباشم
شبی از زندگی سیرم ، شبی با مرگ می جنگم
تو آتش می شوی بر خرمن احساس تنهاییم
تو را با هر نفس می بویم ، اما باز دلتنگم
دل تنگم غریب این در و دشت / نمیداند کجا سر میگذارد
اي کـــاش هـمـان آدمـهـايـي کـه نـوشتـههايـم را ميدزدنـد و حـرفهـايـم را به نـام خـودشـان ميزننـد گـوشـهاي از دردهـايـم را هـم بـدزدنـد و بـه نـام خـودشـان بــزنــنــد !!
در شهر بودم
دیدم
هر کس به دنبال چیزی می دود
یکی به دنبال پول
یکی به دنبال چهره دلکش
یکی به دنبال لحظه ای توجه چشمان هرزگرد
یکی به دنبال نان
یکی هم به به دنبال اتوبوسی !
اما دریغ
هیچکس دنبال خدا نبود !!!
هیچ وقت نگو رسیدم ته خط....
"اگر هم احساس کردی رسیدی ته خط"....
یادت بیار که معلم کلاس اولت گفت:نقطه سر خط.....
خـــــــــواسـتـنـد از عـشـق …
آغــــــــــوش و بـوسـه را حـذف کـنـنـد …
عـشـق … !
از آغـوش و بـوســـه
حـذف شـد … !!!
من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم!!
عاری از عاطفه ها
تهی از موج و سراب
دورتر از رفقا…
خالی از هرچه فراق!!
من نه عاشق هستم ؛
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من دلم تنگ خودم گشته و بس…!
خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری ...
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !!
و من ...
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که ...
خیلی دوستش دارم خیلی !!!
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست .. . تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد
مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد ِ تو می اندازد
طعنه های دیگران است !
شاید اگر این " دیگران " نبودند ،
تو زودتر از اینها
برای من ، مـُرده بودی ...
مدت هاست دلم احساس سنگینی می کند...
مدت هاست یاد گرفته ام گریه نکنم ...
مدت هاست دلم نتوانسته خودش رو سبک کنه ...
مدت هاست دیگر در عمق قلبم کسی لانه ندارد ...
مدت هاست تمام باورم این است که هرچه بود تمام شد، چه خوب چه بد نسیمی بود که وزید و رفت ...
مدت هاست دل تنگ بارانم ...
مدت هاست عاشقی را از یاد برده ام ...
مدت هاست یاد گرفته ام بگویم، بنویسم خوبم تا بقیه بشنوند و بخوانند و باور کنند که خوبم ...
نمی دانم که مدت هاست چرا این گونه شده ام ...
ϰ-†нêmê§ |